بار شد دانش وتکنولوژی در عرصه ساخت محصولات نمایشی - چه به لحاظ انواع تصویربرداری پیشرفته وچه به لحاظ بهکارگیری علوم رایانهای و جلوههای ویژه - گرایش کارگردانان وتهیهکنندههای جهانی نیزبرای بیان متفاوت منظورواهداف خود درقالب فیلم، مسیر تازه و متفاوتی را در پیش گرفت که منتج به ساخت و تولید انواع فیلمهای فانتزی متکی به جلوههای ویژه شد و موضوعات تخیلی و فرازمانی و مکانی چنان به جذابیت دربین مخاطبین جهانی رسیدکه این نوع فیلمها تبدیل به پرفروشترین فیلمهای جهانی شدواساسا بعدازمدت کوتاهی این مسیر به نقطهای رسید که تبدیل به بستر بیان یا نقد موضوعات اعتقادی، دینی و فلسفه گردید و روزبهروز گسترش دگرگونهای نسبت به ماقبل خود پیدا کرد.تماشای این نوع فیلمها مثل مجموعه ارباب حلقهها، ماتریکس،جنگ ستارگان و...برای مخاطبان تمام جهان علاوهبر ایجاد جذابیت و سرگرمی، نوعی از تاثیرپذیری اعتقادی و فلسفی و شکلگیری باورهای نو نسبت به جهان هستی و جهان خلقت و اصل وجودخالق، بهوجود آورده که حتی میتواند اساسا بینش و نگرش به موضوع فلسفه را هم تحتتاثیر قرار دهد و گویا باید خیلی از نظریههای فلسفی موجود چه از زمان باستان و چه در دوره مدرن مورد بازخوانی و مرور قرار بگیرد.
توجه رسانههای کشورهای درحال توسعه و بهخصوص کشورهایی که در دنیا صاحب فکر، اندیشه و نگرش خاص به خود هستند و با اتکا به فرهنگ بومی، داعیهدار تاثیرگذاری بر پیرامون خود در شعاع و جغرافیای اندیشهای هستند در مواجهه و مقابله با «جهان ساخت» دنیای هالیوود بسیار پراهمیت و الزامی است که به قاعده منطق، جهت متوازن ساختن یا اثبات «حق» باید به سمت «تبیین» و «تولید فکر» پیش رفت ومخاطب را به حال خودرهانکرد.دراین میان، علاوهبر مسئولیت جدی و خطیر مدیران و سیاستگذاران در حوزه رسانه، مسئولیت جامعه نخبه و فرهیخته نیز بسیار دارای ارزش و اهمیت است که در زمان اکنونِ خود، باید دست به اقدامی موثر بزنند و پیش از آنکه دیرشود؛ شرح حقیقت فرهنگ، تکنولوژی، فلسفه، اجتماع، سیاست، دانش و...را به نسل حاضر و نسلهای بعد واگذار کنند.درواقع جهان برساخته غرب و ایدئولوژی «ایسم»های حاکم بر آن، مانند سیاهچالهای با استفاده ازدانش وفناوری مدرن و با محوریت «جهان مادی» براساس «نفع» و «فایده» میخواهد سایر فرهنگهای موجود و ماسبق خود را بهگونهای ببلعد و در خود فرو ببرد که حتی اثری از آن تمدنها و فرهنگهای پیشین یا متقابل به خود وجود نداشته باشد.
این یک حقیقت تلخ است؛ اما! باید باور کرد و با شجاعت و تدبیر پذیرفت که سمت و سوی اقبال مردم برای پر کردن لحظههای فراغت خود، هرگاه که فرصت ایجاد شود به سمت و سوی تماشای تولیدات سینمایی و تلویزیونی خاصی است که بتواند لایههای فکری و شخصی و ارتباطی و حتی هویتی آنها را با تکانهای معنایی مواجه کند.آنچه گفته شد؛ بیان نیاز جدی به واکاوی هر آنچه «جذابیت» است که تحت عناوینی چون فیلم، دانش، تکنولوژی، فلسفه، هنر، فرهنگ و...توسط دنیای غرب به خیل مشتاقان در جهان عرضه میشود و به همین شیوه کمهزینه (در قیاس با جنگ سخت) امور تغییر بنیان و مبنای فکری را درجوامع هدف به پیش میبرند که یکی از جوامع مسلم هدف برای تاثیرگذاری بر آن، قطعا «ایران» است که خودصاحب سخن درتمام این عرصهها است و از قضا میل به توسعه و اراده بر تاثیر در جهان را هم دارد.ایران در هر چه هم که نتواند اثبات وجود به جهانیان داشته باشد؛ اما! عرصه فرهنگ وهنر خاستگاه تمدنی آن است که امروز در قیاس مؤلفههای قدرت داعیهداران قدرت، بهعنوان یک مؤلفه مسجل و مسلم مورد توجه و منشأ اثر است که بر همین اساس در رویکردهای کلی تولید آثارهنری کشورهای متخاصم، شاهد ساخت وایجاد تفکر وقهرمانهای مقابل به تفکر و قهرمانهای ایرانی هستیم که نه فقط هالیوود بلکه صنعت سینمای رو به رشد کره و حتی در چند اثر از سینمای بالیوود و کشورهای عربی نیز شاهد این موضوع هستیم.
سؤال اساسی این است که با علم بر این شکلگیری مواجهه و تقابل در حوزههای یاد شده (فرهنگ، فلسفه، هنر، دانش، تکنولوژی، فضای مجازی و...) چگونه میتوان جامعه و افراد جامعه را از تاثیرپذیری و استحاله در مفاهیم شکل گرفته در امان نگه داشت و چگونه میتوان ضمن رشد در حوزههایی که برشمرده شد علاوه بر توسعه، تغییرات لازم و مبنایی را نیز ایجاد کرد.در علم طب و پزشکی و در مواجهه با امراض و دردها، اصطلاحی موجود است به نام «پادزهر» که بیانگر ضدیت دارو یا اقدامی خاص بر علیه عامل آسیب و درد است و وجود و شکلگیری نگرش، اندیشه، فلسفه و هستی برساخته از تولیدات جهان غرب نیز«پادزهر»ی از جنس خود را میطلبد که در ابتدا باید آن زهر را شناخت و سپس به ساخت پادزهر اقدام کرد. زیستبوم رسانهای اغلب فرهیختگان و نخبگان ایرانی، شبکه چهار صداوسیماست که مخاطبانی خاص و عموما کنشگر دارد و تقریبا تمام برنامههای حوزههای فلسفه، اندیشه و هنر را در معرض توجه خود قرار میدهد و به نحوی بایسته، کنش لازم را نیز نسبت به این برنامهها به شیوههای مختلف دارا هستند.برهمین مبنا و ناظر به نقد آنچه که در حوزههای مختلف رسانهای بهویژه حوزه تولیدات سینمایی و اندیشهای میگذرد؛ مدت زمان کوتاهی است که شبکه چهار با یک برنامه بسیار جذاب و قابلتامل و تفکر و با ساختی متفاوت نسبت به سایر برنامههای گفتوگومحور، شگفتانهای را برای مخاطبان خود رقم زده تحت عنوان برنامه«امتداد» که مخاطبان این شبکه میتوانندعصرروزهای جمعه حوالی ساعت۱۶شاهد و ناظر بر این برنامه باشند.بنا به اظهارات عوامل تولید،امتداد درفصل اول خود به تبیین امتداد اندیشهها و جهانبینیها در برخی آثار فرهنگی و محصولات رسانهای و هنری میپردازد و در فصلهای بعد به امتداد اندیشهها درحوزههای نظامسازی، دولتسازی، عرصههای متنوع سبکزندگی و...خواهد پرداخت.روش تولید محتوا در این برنامه به شیوه «جدال احسن» است؛ به این معنی که ابتدا از آثار فرهنگی، هنری و رسانهای غرب و اقوال و نوشتههای خود پژوهشگران و اندیشمندان غربی درباره این آثار استفاده میشود و سپس در ادامه، نگاه اسلام، قرآن و معرفت توحیدی مبتنی بر وحی، متناظر با این آثار و محتوای نظری آنها تبیین میشود. بهعبارت دیگر، این برنامه، محمل طرح مباحث عمیق معرفتی اسلام، آثار و محصولات فرهنگی، هنری و رسانهای غرب است که این شیوه در تولیدات رسانهای در رسانه ملی، اگر بینظیر نباشد، قطعا نادر است.مفهوم امتداد که برگرفته از متن سخنرانی مقام معظم رهبری در سال ۹۷ پیرامون مباحث سبک زندگی و جهانبینی است؛ با هدف نمایش امتداد «جهانبینی»ها و «اندیشه»ها در شکلگیری ساحتهای مختلف زندگی، سبک زندگی و حوزه تمدنی تولید شده است و تلاش دارد با تبیین و انتقال این گزارهها به مخاطب مؤلفههای زندگی و سبک زندگی را ارتقا به جهانبینی و اندیشه دهد و با درنظر گرفتن فرهنگ عامه، این مهم را تحقق بخشد. امتداد،محصول مرکز سیمرغ به کارگردانی و تهیهکنندگی مهدی انصاری و سردبیری سیدعرفان حسینی است که ازجمعه۲۱اردیبهشت پخش خود را ازشبکه چهار سیما آغاز کرده و با اجرا و میزبانی امین پورمند در ۲۶ قسمت ۵۵ دقیقهای روی آنتن شبکه چهار میرود.